عمری گذشت و عشق تو از ياد من نرفت
دل ، همزباني از غم تو
خوب تر نداشت
اين درد جانگداز زمن روی برنتافت
وين رنج دلنواز زمن دست
برنداشت
تنها و نامراد در اين سال های سخت
من بودم و نوای دل بينوای من
دردا كه بعد از آن همه اميد و اشتياق
دير آشنا دل تو ، نشد آشنای من
از ياد تو كجا بگريزم كه بي گمان
تا وقت مرگ دست ندارد ز دامنم
با
چشم دل به چهره خود مي كنم نگاه
كاين صورت مجسم رنج است يا منم ؟
امروز
اين تويی كه به ياد گذشته ها
در چشم رنجديده من می كني نگاه
چشم گناهكار تو
گويد كه � آن زمان
نشناختم صفای تورا � � آه ازين گناه !
امروز اين منم
كه پريشان و دردمند
مي سوزم و ز عهد كهن ياد می كنم
فرسوده شانه های پر از
داغ و درد را
نالان ز بار عشق تو آزاد مي كنم .
گاهی بخوان ز دفتر شعرم
ترانه ای
بنگر كه غم به وادی مرگم كشانده است .
تنها مرا به � تشنه طوفان �
من مبين
ای بس حديث تلخ كه ناگفته مانده است .
گفتم : ز سرنوشت بينديش و
آسمان
گفتی : � غمين مباش كه آن كور و اين كر است � !
ديدی كه آسمان كر و
سرنوشت كور
صدها هزار مرتبه از ما قوی تر است ؟
nazar yadet nare..........
از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم
salam lotfan nazar yadeton nare...
175478 بازدید
158 بازدید امروز
32 بازدید دیروز
252 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian