×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

donyay khatkhatee

haghighat

اي اميد نااميدي‌هاي من

بر تن خورشيد مي‌پيچد به ناز چادر نيلوفري رنگ غروب. تك‌‌درختي خشك در پهناي دشت تشنه مي‌ماند در اين تنگ غروب. از كبود آسمان‌ها روشني مي‌گريزد جانب آفاق دور. در افق، بر لالة سرخ شفق. مي‌چكد از ابرها باران نور. مي‌گشايد دود شب آغوش خويش زندگي را تنگ مي‌گيرد به بر باد وحشي مي‌دود در كوچه‌ها تيرگي سر مي‌كشد از بام و در. شهر مي‌خوابد به لالاي سكوت. اختران نجواكنان بر بام شب نرم‌نرمك بادة مهتاب را، ماه مي‌ريزد دورن جام شب. نيمه شب ابري به پنهاي سپهر، مي‌رسد از راه و مي‌تازد به ماه جغد مي‌خندد به روي كاج پير شاعري مي‌ماند و شامي سياه. در دل تاريك اين شب‌هاي سرد؛ اي اميد نااميدي‌هاي من، برق چشمان تو همچون آفتاب، مي‌درخشد بر رخ فرداي من.
دوشنبه 24 اسفند 1388 - 11:21:48 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آشناهای غریب همیشه زیادند


....


از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم


salam lotfan nazar yadeton nare...


نمی ترسم که بعد از تو


sarabe


mitarsam az


az in negahe


1 khaste


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

175085 بازدید

30 بازدید امروز

128 بازدید دیروز

295 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements