×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

donyay khatkhatee

haghighat

دل نالان

ای دل بگو!

امید تو چه باشد و چون است آرزو؟

حیران و مات هستی و در گردش جِهان

در دشت و کوه و صحرا

در جستجوی چه ؟

چون است جستجو؟

وی اشک چشم من!

با یک نگاه مست خریدار او شدی

دامی نهاد و رفت 

گرفتار او شدی

تنها شدی و شهرۀ بازار او

الفت کجاست؟ ساغر بی باده را بگو

که خمار او شدی

این چه مصیبتی ست؟

که گویا قیامت است؟

این زنده گی که سخت حیران کننده است

از هجر یار

خانه و کاشانۀ مرا

ویران نموده است

دل در فراق یار ز مژگان چه می کشد

شب ها سرود من ز دل افغان چه می کـشد

ای دل نالان!

وی اشک چشم من!

خاموش است زمین و خموش است آسمان

اندر سکوت هر دو

چنین بگذرد زمان

بس کن که این فراق به پایان می رسد

امید و آرزوی تو

به انجام می رسد

یکشنبه 11 مرداد 1388 - 3:57:29 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آشناهای غریب همیشه زیادند


....


از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم


salam lotfan nazar yadeton nare...


نمی ترسم که بعد از تو


sarabe


mitarsam az


az in negahe


1 khaste


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

175012 بازدید

85 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

239 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements