گاهي كه دلم
به اندازهء تمام غروبها مي گيرد
چشمهايم را فراموش
مي كنم
اما دريغ كه گريهء دستانم نيز مرا به تو نمي رساند
من از تراكم سياه ابرها مي ترسم و هيچ كس
مهربانتر
از گنجشكهاي كوچك كوچه هاي كودكي ام نيست
و كسي دلهره هاي بزرگ قلب
كوچكم را نمي شناسد
و يا كابوسهاي شبانه ام را نمي داند
با اين همه ، نازنين ، اين تمام واقعه نيست
از دل
هر كوه كوره راهي مي گذرد
و هر اقيانوس به ساحلي مي رسد
و شبي نيست كه طلوع سپيده اي در پايانش نباشد
از
چهل فصل دست كم يكي كه بهار است
من هنوز ترا دارم
زیبا ترین حرفت را بگو
چرا که ترانه ی ما ترانه ی بیهودگی نیست
نام تو رو آورده ام دارم عبادت
ميكنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت ميكنم
دستت به دست ديگري از اين گذشته
كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت ميكنم
گفتي دلم را بعد از اين دست كس
ديگر دهم
شايد تو با خودئ گفته اي دارم اطاعت ميكنم
رفتم كنار پنجره ديدم تو
را با بگذريم
چيزي نديدم اين چنين دارم رعايت ميكنم
من عاشق چشم تو ام تو
مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت ميكنم
تو التماسيم مي كني جوري
فراموشت كتم
با التماس ولي تو را به خانه دعوت ميكنم
گفتي محبت كن برو باشد
خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كني دارم محبت ميكنم
از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم
salam lotfan nazar yadeton nare...
174956 بازدید
29 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
183 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian