آتشی سرکش و سوزنده هنوز
یادگاریست ز عشقی سوزان
که بود گرم و فروزنده هنوز
عشقی آن گونه که بنان مرا
سوخت از ریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم از این که چرا
مانده ام زنده هنوز؟
گاهگاهی که دلم میگیرد
پیش خود میگویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرداز این بنده هنوز؟
سخت جانی را بین
که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از
بی تو بودن باشد
گفتم از هجر تو من خواهم مرد
چون نمردم
هستم
پیش چشمان تو شرمنده هنوز
گرچه از فرط غرور
اشکم از دیده نریخت
بعد تو لیک پس از آن همه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سال ها هست که از دیده ی من رفتی
و لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا دست ایام ورق ها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما همچنان روز نخست
توئی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم
salam lotfan nazar yadeton nare...
174979 بازدید
52 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
206 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian