×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

donyay khatkhatee

haghighat

بغض هزاره

خامه به خون خود زدم بلکه خبر به خان رسد

بسکه تو ظلم می کنی مرده به الامان رسد

دیر نباشد آنکه این بغض هزاره بشکند

هر که بر آورد ز دل هر چه که بر زبان رسد

میچکد آبروی می از لب شیر خواره گان !

اهل طرب نشسته تا دولت این و آن رسد

 طی شده دور دلبری..عهد عزیز پروری

 یوسف ما به چاه غم مانده که کاروان رسد

 میوه باغ غفلتم.چاره ز ریشه کن مرا 

تا سگ پیر می کشی نوبت روبهان رسد

خان و خلیفه میخورد ! میر و مراد میبرد !

 ساده رها نمی کند هرکه به آب و نان رسد

بند ادب بریده ای!.پرده ما دریده ای !.

 شحنه بترس از انکه این. کارد به استخوان رسد

سه شنبه 14 مهر 1388 - 11:03:50 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آشناهای غریب همیشه زیادند


....


از این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


روز های دانشجویی,به عنوان هدیه روز مادر به مادرم تقدیم


salam lotfan nazar yadeton nare...


نمی ترسم که بعد از تو


sarabe


mitarsam az


az in negahe


1 khaste


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

175437 بازدید

117 بازدید امروز

32 بازدید دیروز

211 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements